بر سینه ی ما نشسته دردی/بر آئینه ی شکسته گردی
با ما مستیز چرخ غدار/اینگونه نبوده رسم مردی
تفدیده دلیم و بر لب ما/بنشسته غبار آه سردی
بر پنجه ما تو پنجه بفشار/گر مرد و حریف این نبردی
تاراج تو گشت زندگانی/ای خیره نگر به ما چه کردی
با سنگدلی خزان ایام/بر چهره نشانده رنگ زردی
برخیز حریف خورده بر خاک/وقت است زنیم با تو نردی
(رنج)ایم و ز گردش ات بداریم
اینگونه اگر دوباره گردی
نظرات شما عزیزان: